به گزارش شهرآرانیوز؛ یک تصور عام از توسعه یافتگی وجود دارد که براساس آن همه معیارهای توسعه در یک منطقه یا کشور را بر محور اقتصاد قبض و بسط میدهند، درحالی که اقتصاد فقط یک بُعد از ابعاد و معیارهای مختلف توسعه یافتگی است.
در باور بسیاری، ممکن است توسعه یافتگی صرفا به معنای رشد اقتصادی و بهبود نظامهای اقتصادی در یک منطقه یا یک کشور معنی شود، و البته که توسعه اقتصادی یکی از ابعاد توسعه یافتگی هم هست، اما همه آن نیست و قرار هم نیست که راه توسعه یک کشور فقط از دروازههای اقتصاد عبور کند.
واژه «توسعه»، به ظاهر، ترجمهای است روان از واژه 'Development' در زبان انگلیسی؛ اما، با نگاهی کلی به مجموعه تعاریفی که از توسعه وجود دارد، میتوان چنین استنباط کرد که توسعه فقط یک برگردان ساده از زبانی دیگر به فارسی نیست و بار معنایی و مفهومی پیچیده و چندوجهی دارد. وقتی میگوییم پیچیده و چندوجهی، به این دلیل است که این کلمه در دورههای مختلف با دگردیسیها و تحولات بسیاری روبه رو بوده و در یک فرایند تاریخی معنای آن متفاوتتر و پیچیدهتر هم شده است.
برای نمونه، «در ابتدا، توسعه -عمدتا- به رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) محدود میشد، اما، با گذشت زمان و کسب تجربیات مختلف، فهم از توسعه عمیقتر و جامعتر شد و ابعاد اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و سیاسی را نیز در برگرفت.»
امروزه، معنا و مفهوم توسعه را میتوان به مجموعه فرایندهایی جامع و بلندمدت بسط و گسترش داد تا بشود هدفی مهم را از دل همه تعاریف موجود بیرون کشید: بهبود کیفیت زندگی.
وقتی حرف از بهترشدن زندگی همه افراد در یک جامعه به میان میآید، نمیتوانیم فقط به بُعد اقتصادی آن توجه نشان دهیم، زیراکه بهبود کیفیت زندگی تک تک افراد یک جامعه به شکل ویژهای با پیشرفتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و سیاسی گره خورده است.
حالا برویم سر اصل مطلب: «توسعه» که میتوان ذیل آن تعاریف معنایی مختلفی به دست داد.
یکی از آن معانیْ «رشد اقتصادی پایدار و فراگیر» است. در اینجا، به صورت خاص میتوان به افزایش تولید، بهره وری و درآمد ملی (به گونهای که همه اقشار جامعه از آن بهرهمند شوند) اشاره کرد. اما باید تکملهای داد: این رشد باید به گونهای رقم بخورد که منابع طبیعی برای نسلهای آینده نیز حفظ شود. بُعد تأثیرگذار توسعه اقتصادی نیز معطوف است به تمرکز بر رشد تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه، صنعتی شدن، تنوع اقتصادی، کاهش فقر و ایجاد اشتغال.
«عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری» یکی دیگر معانی حاصل از مفهوم توسعه است که توزیع عادلانه فرصت ها، منابع و خدمات عمومی (مانند آموزش، بهداشت، مسکن) و کاهش شکاف طبقاتی، همگی، ذیل آن میگنجند. بهبود شاخصهای انسانی مانند آموزش، بهداشت، تغذیه، مسکن، برابری جنسیتی، کاهش نابرابریهای اجتماعی و افزایش انسجام اجتماعی نیز از ابعاد مهم توسعه اجتماعی هستند.
دیگرمعنایی که میتوان با بسط و گسترش مفهوم توسعه به آن پرداخت «بهبود شاخصهای انسانی» است. این معنا بر این امر تأکید دارد که امید به زندگی در بین افراد جامعه افزایش یابد. بر این اساس، کاهش میزان مرگ و میر نوزادان، دسترسی به آموزش باکیفیت و بهبود تغذیه و سلامت عمومی را میتوان دیگر عایدی بهبود شاخصهای انسانی به شمار آورد. این مفهوم ارتباط تنگاتنگی با توسعه اجتماعی دارد.
از دیگرمفاهیم توسعه که بار معنایی ویژهای به آن میدهد «توانمندسازی افراد و گروه ها»ی جامعه است. بر این اساس، در توسعه میباید فرصتهایی برای افراد فراهم شود که بتوانند تواناییهای خود را افزایش دهند و، ضمن کسب آگاهی برای کنترل بیشتر بر زندگی خود، نقش پررنگی در مشارکتهای عمومی و تصمیم گیریهای کلان ایفا کنند. از مصداقهای این بخش میتوان به توانمندسازی زنان، اقلیتها و گروههای آسیب پذیر اشاره کرد.
«حفاظت از محیط زیست» یکی دیگر از مفاهیم مهم توسعه در عصر کنونی به شمار میآید، توسعهای که نیازهای امروز را برآورده سازد، بدون آنکه از توانایی نسلهای آینده در برآوردن نیازهایشان بکاهد. این شامل مدیریت پایدار منابع، کاستن از آلودگی و مقابله با تغییرات اقلیمی است. اغلب، درباره توسعه پایدار چیزهایی شنیده یا خواندهاند، اما لازم است یادآور شویم که حفاظت از محیط زیست معنابخش این بُعد از توسعه است، چه اینکه تأکید ویژهای بر مدیریت پایدار منابع طبیعی، کاهش آلودگی، حفاظت از تنوع زیستی، و مقابله با تغییرات اقلیمی دارد.
«مردم سالاری و حکمرانی خوب» دیگرمفهومی است که میتوان آن را یک نقطه عطف ذیل مفاهیم توسعه دانست. حکمرانی خوب با تکیه بر نظامهای مردم سالار (دموکراسی) و با وجود نهادهای دموکراتیک، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی و مشارکت مدنی در فرایندهای تصمیم گیری حاصل میشود و برجستگی خاصی به بُعد سیاسی توسعه میدهد.
آخرین و احتمالا مهمترین مفهومی که از توسعه میتوان برداشت کرد «تنوع فرهنگی و حفظ هویت» است که مبنای آن احترام به فرهنگها و خرده فرهنگهای مختلف و فراهم آوردن بستر برای توسعه و غنای فرهنگی است. حفظ و ترویج هویت فرهنگی، تنوع فرهنگی، هنر و میراث فرهنگی، و افزایش آگاهی و مشارکت فرهنگی ازجمله مواردی است که توسعه فرهنگی را معنا میدهد.
وقتی حرف از توسعه فرهنگی به میان میآید، نمیتوان از نقش رسانهها چشم پوشی کرد. درکل، روشن است که یکی از مهمترین ابزارهای رسیدن به توسعه رسانه است، اما وقتی توجه ما به بُعد فرهنگی توسعه معطوف میشود باید بگوییم که بازیگر اصلی و شاه نقش سناریوِ توسعه فرهنگیْ رسانه است.
امروزه، رسانهها یکی از شاخصهای مهم توسعهاند، و، با توجه به نقش مؤثر و حیاتی رسانه در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، میتوان چنین استنباط کرد که نبض توسعه در هر کشوری بر اساس ضربان رسانه تنظیم میشود. به عبارتی، با تعاریفی که از رسانه و ماهیت و کارکرد آن در نظر داریم، میتوان رسانه را آینه و بازتاب دهنده اصلی روند توسعه یافتگی در جوامع دانست.
اینکه رسانهها یکی از مهمترین شاخصهای توسعه یافتگی تعریف میشوند چند دلیل مهم دارد که اولین آنها آزادی بیان و جریان آزاد اطلاعات است. به تعبیری دیگر، دسترسی آزاد به اطلاعات و آزادی بیان از ارکان مردم سالاری و توسعهاند.
تعبیر مشهور «مطبوعات، رکن چهارم دموکراسی» -که آن را به توماس کارلایل، تاریخ نگار و روزنامه نگار اسکاتلندی، نسبت میدهند- امروزه به یک باور در نظر بسیاری از صاحبان نظران حوزه علوم انسانی تبدیل شده است: رسانهها رکن چهارم دموکراسیاند؛ و بیراه نیست، اگر بگوییم فعالیت رسانه ها، علاوه بر اینکه حق دسترسی آزاد به اطلاعات را برای همه مردم معنا میکند، عامل اصلی شفافیت و اصلاح کننده عملکردهای اشتباه دولتها نیز هست، امری که سهمی مهم در ارتقای شاخصهای توسعه سیاسی و اجتماعی دارد.
اگر قرار است جامعهای در مسیر رشد و توسعه قرار بگیرد، نمیتوان به نقش آموزش و آگاهی بخشی بی اعتنا بود: حل بخشی مهم از مسائل، و رفع مشکلات و کاهش معضلات از مسیر آگاهی بخشی و آموزش به سرانجام میرسد؛ و کیست که نداند رسانه چه نقش مهم و اثرگذاری در رسیدن جامعه به آگاهی ایفا میکند؟ هرقدر که سطح آگاهی بخشی به واسطه رسانهها در یک جامعه بیشتر شود، جامعه توانمندتر و راه توسعه بازتر خواهد شد.
رسانه میتواند به مشارکتهای مدنی و فعالیتهای اجتماعی معنا بدهد، فرصت گفتوگو با نسبتی عادلانه را برای همه فراهم کند و شاخصهای توسعه انسانی را در یک جامعه ارتقا ببخشد.
رسانه میتواند، با تأکید بر فرهنگها و خرده فرهنگ ها، به جامعه هدفش هویت ببخشد و به رشد و غنای فکری و فرهنگی معنا بدهد. در کنار این رشد و غنای فرهنگی و هویتی، اقتصادهای خرد هم که مبنایی فرهنگی دارند پا میگیرند، به سمت توسعه و رشد بیشتر حرکت میکنند و در فرایندی عادلانه بستری درخور برای رشد فرصتهای اقتصادی و سرمایه گذاری فراهم میکنند.
حالا، نقطه اول سطر. آنچه تا اینجا گفته و نوشته شد فقط یک تصویر کلی از توسعه و نقش رسانه در آن بود.
در نگارش این یادداشت، علاوه بر بهرهگرفتن از هوش مصنوعی «جمینای»، از این مقالات نیز وام گرفته شده است: «توسعه بهمثابه آزادی»، نوشته آمارتیا سن (اقتصاددان و فیلسوف برنده جایزه نوبل)، و «آینده مشترک ما» که کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه (WCED) سال ۱۹۸۷ منتشر کرد. همچنین، مجموعهای از گزارشهای سازمان ملل متحد درباره اهداف توسعه پایدار در این متن استفاده شده است.